عربى بدشکل و بسیار زشت رو، میهمان حضرت مجتبى (علیه السلام ) گردید و بر سر سفره نشست . از روى حرص و اشتهاى فراوان مشغول غذا خوردن شد. از آنجا که خوى امام و این خانواده کریم است آنجناب از غذا خوردن او خرسند گشت و تبسم فرمود. در بین صرف غذا پرسید: اى عرب زن گرفته اى یا مجردى ؟ عرض کرد زن دارم . فرمود: چند فرزند دارى ؟ گفت هشت دختر دارم که من به شکل از همه بهترم اما آنها از من پرخورترند. حضرت تبسم نموده او را ده هزار درهم بخشید گفت این سهم تو و زوجه و هشت دخترت.